ی وقتایی آدم دوست داره تو حال هوای خودش باشه
بی هدف رانندگی می کنی
و ترانه ای رو گوش می کنی که
برات خاطره ای بوده
بارها و بارها و بارها
ترانه را گوش می دی
در نهایت می بینی که چراغ بنزینت روشن شده
ماشینتو می ندازی ی گوشه خیابون و
پیاده راه می افتی و باز
همون ترانه رو زمزمه می کنی و مرور خاطرات می کنی
... همین